بیتدبیری و کجفهمی برخی از دولتمردان از رشد بورس با این تصور که رشد بورس می تواند به اقتصاد و کم کردن تورم کمک کند به تحریک روزانه مردم برای ورود و سرمایهگذاری در بورس منجر شد.
به گزارش عصر گمرک به نقل از دنیای اقتصاد، عبدالناصر همتی نامزد انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به پرسشی درباره برنامه های در خصوص بورس و راهکارهایی که مانع از زیان مردم عادی و تکرار اتفاقات گذشته شد گفت: باید صادقانه به مردم گفت که دو عامل اصلی باعث افزایش بیرویه شاخص بورس شد و صحبت از سقوط شاخص اساسا یک مسیر انحرافی است و باید روی عوامل افزایش بیرویه متمرکز شد. عامل اول، رکود شدید در بخش واقعی بود که باعث شده بود همه بهدنبال مفری برای ایجاد درآمد باشند و ایجاد انتظارات تورمی شدید و تحریک آن با مطالبی که از زبان حتی برخی اقتصاددانان گفته شد، آتش تهیه این رشد کذایی بود. عامل دوم بیتدبیری و کجفهمی برخی از دولتمردان از رشد بورس بود. به تصور اینان، رشد بورس میتوانست به اقتصاد و کم کردن تورم کمک کند و به این ترتیب با دعوت مردم گویی یک کف برای قیمت سهام گذاشتند (Put Option) و بر تحریک روزانه مردم برای ورود و سرمایهگذاری در بورس تاکید کردند. این دو عامل ریشه اصلی افزایش شاخص بورس بود.
همتی که در پاسخ به فراخوان دنیای اقتصاد شرکت کرده بود درباره روند رشد بورس توضیح داد:در طول نیمه دوم ۱۳۹۸ و چهارماه ابتدای سال ۱۳۹۹ شاخص قیمت سهام روندی را شروع کرد که با هیچ عامل بنیادی اقتصادی (رشد نقدینگی و نرخ تورم تحققیافته، نرخ ارز تحققیافته، رشد اقتصادی تحققیافته و...) سازگاری نداشت و مصداق بارز شکلگیری حباب در این بازار بود که هم با ترکیدن این حباب زیان سختی به انبوهی از سرمایهگذاران وارد شد و هم دوره صعود و نزول آن اسباب تشدید رشد نقدینگی در کشور شد. دو عامل مسلط شکلگیری این حباب عبارت بودند از: (۱) انتظارات تورمی شدید و رایج شدن این تصور حتی در میان اقتصاددانان که وقوع ابرتورم یا حداقل تورمهای سهرقمی قطعی است و این حداقل از منظر هزینه جایگزینی شرکتها بهطور اجتنابناپذیر سهام را ارزشمند میکند.
(۲) دعوت دولت از مردم برای ورود به بازار بورس که نوعی حمایت ضمنی (به قول استادان مالی نوعی اختیار معامله ضمنی برای خرید سهام به آخرین قیمت معاملهشده) از سوی دولت تلقی میشد. آشکار بود که هر دو عامل فوق به همراه شکلگیری رفتار گلهای در معاملات بازار سهام میتوانست قیمت سهام را به صورت حبابی به شدت افزایش دهد که حتی اعداد ۳ یا ۴ یا ۵ میلیون برای آن و لذا انفجار (به جای ترکیدن) ابرحباب آن بسیار محتمل بود و هنگامی که معلوم شد ایران دچار ابرتورم نمیشود و دولت هم توانایی حمایت در این ابعاد از بازار سهام را ندارد (گرچه منابع قابلتوجهی در قالب رشد نقدینگی عملا صرف حمایت کرده است)، ترکیدن و سقوط قیمت سهام امری مسلم و اجتنابناپذیر بود. نمودار زیر نشان میدهد که هیچکدام از حوادث و رخدادهای سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ نمیتواند روند کلی صعود و نزول شاخص قیمت سهام را توجیه کند، جز دو عاملی که در بالا اشاره شد.
اگر اندکی دانش اقتصاد کلان بهکار گرفته شود، درک شکلگیری روند تحولات قیمت سهام و ترکیدن حباب بورس امری ساده در حد مطالب دوره کارشناسی رشته اقتصاد است و نسبت دادن آن به مسائلی از قبیل تنشها در خلیجفارس، شهادت سردار سلیمانی، افزایش قیمت بنزین و پیامدهای آن، تغییر دامنه نوسان، تغییر نرخ سود و سیاست پولی بانک مرکزی، قیمتگذاری محصولات، اجازه فروش ۳۰ درصدی سهام عدالت و... ناشی از ضعف دانش اقتصاد کلان است. درواقع، اگر کسی تصور میکرد که ابرحباب بورس نمیترکد، بیانگر آن است که از مطالعه تاریخ حبابها و مطالعه اقتصاد کلان محروم بوده است.
تمام رخدادهایی که در نمودار ذکر شده است، نشاندهنده آن است که آنها تعیینکننده روند کلی نبودهاند و اثراتی مقطعی و گذرا داشتهاند و اصل موضوع شکلگیری سفتهبازی مبتنی بر دوعامل ذکر شده و لذا شکلگیری حباب بوده که ترکیدن آن امری اجتنابناپذیر بوده است. من نه تنها برنامهای برای حمایت پایدار از بازار سرمایه دارم و حتی برنامهای برای جبران ضرر زیاندیدگان با سرمایههای اندک، بلکه با درک این موضوع که جمع شدن ریسک اقتصاد کلان در هر بازاری و بهویژه بخش مالی اقتصاد اسباب بحران و زیان اجتماعی است، سیاست کنترل ثبات در بخش مالی را دنبال خواهم کرد تا شاهد تکرار بحرانهایی از قبیل بحران بانکی قبل از ۱۳۹۷ و بحران بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹ نباشیم.