نشریه ویکی اقتصاددیجیتال در شماره اخیر خود به تاثیر نتفلیکس بر خدمات مالی و صنعت پرداخته است.
به گزارش عصر گمرک به نقل از اقتصاد نیوز،در این گزارش آمده است: اقتصاد مشترک تنها روند تقویتشده با رونق دیجیتال در جهان نبود که در دهه گذشته گامهای خود را بلندتر و سریعتر برداشت بلکه “اقتصاد مشارکتی ” نیز از تغییرات مثبت در کسب و کارهای ارائهدهندگان دادهها بسیار حمایت کرد و میکند.
اقتصاد اشتراکی (تقسیم چیزی متعلق به ارائهدهنده خدمات با مشتری) به شرکتها و خدمات جدیدی گفته میشود که بهتازگی برای ایفای نقش واسطه بین صاحب دارایی و ذینفع آن نمود پیداکرده است، مانند نقشی که اوبر بین صاحب ماشین و سرنشینان بازی میکند.
این نوع اقتصاد بدون شک انقلابی بوده که آبهای راکد را در برخی بخشها جابجا کرده و به ایجاد فرصتهای شغلی اضافی و اساسی برای بسیاری از افراد در جهان کمک کرده است. ناگفته پیدا است، تسهیل نحوه ارائه خدمات بهگونهای است که موجب صرفهجویی در وقت و اطمینان خاطر مشتری و ارائهدهنده خدمات میشود.
“اقتصاد اشتراکی”، که به معنای دریافت عضویت مستند برای دسترسی به سرویس ارائهشده است، در ساخت و احیای کسبوکار ارائهدهندگان اطلاعات و دادهها نقش کلیدی داشت که به لطف محافظت از محتوا و محدود کردن آن، فروشگاه بازاریابی آنلاین را برای مشترکین ایمن کرد.
اقتصادی برای همه
اقتصاد مشارکتی عبارتی است که توسط شرکت استارتاپی ” Zuora ” ابداعشده است و راهحلهای نرمافزاری را برای شرکتها فراهم میکند تا ابتدا خدمات مبتنی بر اشتراک خود را راهاندازی کنند. مقر آن در کالیفرنیا است، ارزش بازار آن حدود دو میلیارد دلار است و در سال 2007 تأسیس شد.
از دیدگاه این شرکت، این اصطلاح فضای جدیدی از کسبوکار را توصیف میکند که در آنهمهی شرکتها (که محصول یا خدماتی را ارائه میدهند که برای آن باید ابتدا هزینه پرداخت شود) به سمت اتخاذ مدلهای تجاری مبتنی بر اشتراک پیش میروند.
این شرکت میگوید در طول سالهای گذشته، جهان شاهد تغییر لرزهای در استراتژیهای رشد کسبوکار بوده است و درنتیجه ترجیح بیشتر شرکتها و مصرفکنندگان برای اشتراک خدمات، بهجای خرید محصولات، افزایش مییابد.
این الگو فقط به مصرفکنندگان کوچکی مانند مشتریان نتفلیکس “Netflix” یا اسپوتی فای “Spotify” محدود نمیشود که اکنون توانایی دسترسی به مجموعهها و کلکسیونهای فیلم و موسیقی در مقیاس بزرگ را از خانه و هر جای دیگر بدون نیاز به جمعآوری CD یا موارد دیگر دارند.
حتی همین شرکتها نیز هماکنون برای ذخیرهسازی و راهحلهای الکترونیکی از ظرفیت اجارهای رایانش ابری و خدمات الکترونیکی شرکتهای دیگر بهره میبرند.
همچنین نیازی به گفتن نیست که سازمانهایی که در عصر کار از راه دور فعالیت میکنند بسیار به خدماتی چون ارتباط از طریق بستر “Zoom” و “Outlook” نیازمند هستند.
ناجی خدمات مالی
بر اساس تحقیقات شرکت دیلویت (Deliot) مدل کسبوکار سنتی صنعت خدمات مالی فرسوده به نظر میرسد و پیش از بهبود اوضاع بدتر خواهد شد بهنحویکه پیشبینیها نشان میدهند بانکهای ایالاتمتحده تا پایان سال 2022 خسارت خالص وام 318 میلیارد دلاری را متحمل میشوند.افزایش فشار های نظارتی، نرخ بهره پایین، موانع دیجیتالی و مشتریانی هوشمند که خواستار تجارب بهتر و هزینههای پایینتر هستند، شکافهای گستردهای در مدل کسبوکار قدیمی خدمات مالی ایجاد کرده است.
نرخ پایین بهرهها از زمان بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ بهشدت بر سودآوری بانکها و نظام مالی تأثیر گذاشته است و ازآنجاکه نرخهای بهره توسط بانکهای مرکزی تعیین میشود، شرکتها هیچ کنترلی براین بخش مخرب و بیثبات کنندهی کسبوکار ندارند و لذا فشار برای کاهش نرخ بهره را افزایش داده و به این زودی نیز تغییر نخواهد کرد.
البته ممکن است در زمان حاضر هزینههای ارائه خدمات مشتریان منبع قابلاعتمادی برای درآمد باشد اما به دلیل رقابت شرکتهای نوظهور درزمینهی فنآوری مالی، شرکتهای بزرگ فناوری (Big Tech) خطرناکتر و دشمن بزرگتر و سرسختتری از فین تکها (Fintech) برای بانکها هستند، زیرا آنها ذخیره گستردهای از دادههای مشتری دارند که از طریق آنها میتوانند درزمینهی امور مالی وارد شوند.
بنابراین، مدل سنتی شرکتهای خدمات مالی، که از هر طرف توسط رقبای سرسخت احاطهشده و نیاز به تجدیدنظر دارند، با کاهش شدید ارزش بازار بسیاری از بانکهای بزرگ مواجه هستیم درحالیکه بر اساس تحقیقات انجامشده توسط “زورا” شرکتهای مشترک باوجود رکود اقتصادی همچنان در مسیر رشد قرار دارند.
تغییر طرز فکر
همانطور که ذهنیت اشتراکی راهی برای صرفهجویی در بسیاری از ارائهدهندگان خدمات اطلاعات و دیتا بوده است، ممکن است برای شرکتهای خدمات مالی سنتی نیز همین نسخه مفید باشد. مشکلات در این بخش عمدتاً از یک مدل کسبوکار ناشی میشود که در آن مشتریانی منفعل که فاقد قدرت چانهزنی هستند، وجود دارد و بانکها و مؤسسات مالی همچنان برای ادامه حیات به تحقق پیشبینی بالای درآمد پایدار متکی هستند. اما پذیرفتن فلسفه مبتنی بر اشتراک نتفلیکس به خارج شدن از این دام کمک میکند. این باعث میشود تا مشتری را به کانون اصلی توجه خود تبدیل کرده و اولویت اصلی حفظ مشترکان خواهد شد. بهاینترتیب تقویت نظارت بر استفاده و یافتن راههای جدید برای ایجاد وفاداری مشتری و تکرار درآمدهای قبلی در دستور کار قرار خواهد گرفت.
اصول اقتصاد مشارکتی همچنین در صنایع فرصت بررسی واقعی تقاضا را میدهد زیرا افراد فقط در صورت لزوم با مؤسسات مالی مواجه خواهند شد. مشتریان برای وامهای مختلف و یا حتی بیمه دیگر به محل فیزیکی بانک محله و یا بیمه محله خود مراجعه نخواهند کرد و شعبههای بیمهها و بانکها و مؤسسات مالی در صورتی مشتریان خود را خواهند دید که چیزهای جدیدی برای ارائه داشته باشند.
مشتریان باید بتوانند خدمات را به دست آورند و رها کنند یا حتی دریافت خدماتشان را گسترش و یا دامنه آن را کاهش دهند درست بهراحتی ثبتنام آنها یا خاتمه حساب نتفلیکس”Netflix”
موسسه اشتراکی برای تحقیقی در خدمات اشتراک متوجه شد که اجازه تعلیق اشتراک به مشتریان در هر ۶ مورد ممکن است یک مورد از لغو دائمی آنها جلوگیری کند.
نقطه عطف
جهان در حال تغییر به سمت سبک زندگی در ترکیب با فناوری پیشرفته، پذیرش اجتماعی بهتر و زیرساختهای پشتیبانی از این مدل است و احتمال وقوع آن را در همهجا افزایش میدهد و همهگیری این روند را تسریع میکند.
این مدل توسط شرکتهای دیگری غیر از ارائهدهندگان خدمات پذیرفتهشده است. حتی شرکت خودروسازی فورد هم خود را دیگر نهفقط تولیدکننده وسایل نقلیه که بهعنوان یک شرکت حملونقل توصیف میکند. اینیک چشمانداز برای افزایش مسافتی است که مردم هرساله طی میکنند اما با کاهش فروش خودرو!
منظور خدمات اشتراکی اجاره ماشین نیست بلکه فورد خود را “شرکت حملونقل” مینامد زیرا میفهمد که آزمایش واقعی این است که چگونه شخصی را از خانه خود به دفتر کارش و بالعکس برسانیم و برای مدت مشخصی اتومبیل به او ندهیم که ممکن است از آن بهرهبرداری کامل نکند.
این امر تا حد زیادی به تأمین اطلاعات هوش مصنوعی در مورد آبوهوا، مکانهای پارکینگ، زمان رفتوآمد و سایر شرایط بستگی دارد که باید موردمطالعه قرار گیرد.