به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
عصر گمرک، سرمایه گذاری خطر پذیر از جمله سرمایه گذاریها در اکوسیستم نوآوری محسوب میشود که البته همراه با ریسک همراه است. از این رو در ایجاد و توسعه این نوع سرمایه گذاری باید آموزشها و در عین حال شاخصهای مربوطه مدنظر قرار گیرد. این درحالی است که به گفته حامدکاظمی فعال استارتاپی در ایران یکی از حلقههای مهم مفقوده در زنجیره کارآفرینی،شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر است و کمتر سازمان و شرکتی را میتوان یافت که به طور کامل شاخصهای سرمایهگذاری خطرپذیر را رعایت کرده باشد.
در همین راستا گفتگویی با حامدکاظمی فعال استارتاپی انجام داده ایم تا درباره چالشهای سرمایه گذاری خطر پذیر در ایران و راهکارهای توسعه ای در این زمینه در سایر نقاط از دیدگاه های وی جویا شویم.
در ابتدا لطفا خودتان را معرفی و مختصری از فعالیت های تان توضیح دهید.
من دانش آموخته رشته مدیریت مالی از دانشگاه تهران هستم و از سال ۹۰ در حوزه کارآفرینی شروع به فعالیت کردم و پس از تقریبا ۵ بار شکست در حوزه های مختلف توانستم در أواخر سال ۹۶ با ایده ارایه بیمه های سفری برای پوشش های مربوط به بدنه اتومبیل با نام مرکوری اولین بیمه مبتنی بر مصرف در ایران راه اندازه کنم و در سال ۹۷ با جذب سرمایه از بیمه کوثر این محصول را ارتقا بدهم که پس از شناخت صنعت بیمه ایران و کمبود های موجود سرویس کارشناسی مجازی را با نام تجاری آپولو ایجاد کنم که در حال حاضر با گذشت ۲ سال از شروع کار این محصول روزانه بیش از ۲۰۰۰ بیمه نامه در صنعت بیمه ایران از طریق این محصول صادر می شود.
در این سال ها در سایر زیر شاخه های فین تک از قبیل پی تک نیز فعالیت داشتم و توانسته برای محصولاتی در این حوزه ها هم جذب سرمایه کنم و هم سهم مناسبی از بازار را داشته باشم. در حال حاضر رییس هیات مدیره شرکت رایین تک و مدیر عامل شرکت لوتوس ایرانیان هستم و در پروژه های مختلف به عنوان مدیر طراحی و توسعه کسب و کار فعالیت میکنم.
در مورد تجربه راه اندازی استارتاپ داشته اید توضیح دهید چه چالشهایی داشتید؟
بگذارید با یک سری مثال و داستان برایتان توضیح دهم :
در نظر بگیرید که استارتاپ یک جزیره روی آب هست و یک معدن طلا یا الماس در دل خود دارد که بنیان گذاران در واقع این جزیره را پیدا کردند ولی نمیدانند که دقیق این گنج کجای جزیره است و نمیتوانند حتی نشانه هایی از آن را برای دیگران در ابتدای شروع فعالیت به نمایش بگذارند و برای پیدا کردن همچین گنجی و یا پیدا کردن نشانه هایی از آن نیاز به کمک دارند (هم تیمی ها با تخصص های لازم ) بعد از این مرحله باید بدانند که از کجا و چگونه باید شروع کنند(برنامه ریزی و تدوین بیزینس مدل)و بعد از این مرحله باید تجهیزات حداقلی برای شروع و کندن زمین را داشته باشند(سرمایه برای پوشش هزینه های اولیه) و بعد از این مرحله با تیم متخصص که در اختیار دارند و برنامه ریزی درست و دقیق و کمک سرمایه اولیه شروع به کار و تلاش کنند و امید وار باشند نشانه هایی از گنج مدفون جزیره خود را پیدا کنند.و همه اینها زمانی به نتیجه میرسد که از همان ابتدا جزیره درستی (ایده اولیه خوب وشناسی نیاز واقعی و داشتن راه حل )را انتخاب کرده باشند.
این موارد چالش هایی هست که یک استارتاپ در ابتدای شروع فعالیت خود با اون روبرو هست بارها و بارها در مراحل مختلف شکست میخورید تا بتوانید در ناشناخته ترین جزیره ها پنهان ترین گنج ها را بیابید . بنده بعد از غرق کردن ۵ جزیره (شکست استارتاپ)توانستم راه و روش درست را بیابم.
به نظر شما چالش های سرمایه گذاری در استارتاپ ها چیست؟
اجازه بدید برگردیم به جزیره گنج مان؛ تصور کنید برای اکتشاف در این جزیره بتوانید از تجهیزات و ماشین آلات و نیروی انسانی توانمند کمک بگیرید یقینا میتواند کمک بزرگی باشد.در واقع جذب سرمایه برای استارتاپ همان ماشین آلات و تجهیزات پیشرفته است ولی میتواند بسیار مخرب باشد. کار اصلی بنیان گذاران یافتن معدن گنج در ابتدای شروع استارتاپ است .
چرا که تا نشانه هایی روشن از وجود معدن طلا وجود نداشته باشد نمیتوانید سرمایه گذاری را به این راحتی ها مجاب به سرمایه گذاری کنید.یکی دیگر از نکات مهم زمان مناسب و حجم مناسب سرمایه گذاری است همانطور که متوجه شدید ما در یک جزیره هستیم و اگر خیلی زود با استفاده از تجهیزات پیشرفته شروع به کند و کاو کنیم وقتی هنوز نشانی درستی از معدن نداریم یا اینقدر جزیره رو سوراخ سوراخ میکنیم که غرق میشه یا اینکه سرمایه مان تمام میشود و در جزیره اشتباهی قدم گذاشتیم
مورد بعدی که باید به آن توجه کنیم این مورد میباشد که ما قرار است با سرمایهگذار هم تیمی و هم هدف بشویم پس باید مطمئن بشویم که هدف از این همکاری و مشارکت برای همه مشخص میباشد و طبق برنامه ریزی پیش خواهید رفت.والا هر کدام یک قسمتی از جزیره رو سوراخ میکنند و نتیجه ای حاصل نمیشود.
دو وظیفه مهم در راه رسیدن به هدف داریم یکی یافتن معدن و دیگری استخراج و تجاری سازی و کسب درآمد که در واقع بنیان گذاران اولیه نقش معدن یابان را دارند وسرمایه گذاران معدن کاوان هستند که وظیفه استخراج و تجاری سازی رو میتوانند به تجربه بهتر انجام دهند ولی این به آن معنی نیست که نباید از کمک یکدیگر استفاده کنند در واقع اگر بنیانگذاران بتوانند سرمایه گذاری پیدا کنند که تجربه و شناخت کافی در زمینه فعالیتشان دارند میتوانند سریعتر به هدفشان برسند. در آخر باید تقسیم عادلانه ای از گنج پنهان جزیره داشته باشیم تا همه با رضایت کامل در این مسیر حرکت کنند.
یقینا داشتن تجربه سرمایهگذاری و سرمایه پذیرای برای هر دو سمت (استارتاپ-سرمایهگذار)میتواند بسیاری از چالش ها رو مرتفع سازد.
در ایران این نوع سرمایه گذاری با چه چالشهایی همراه است ؟ از دیدگاه شما راهکار توسعه ای دراین خصوص چیست؟
درایران یکی ازحلقههای مهم مفقوده در زنجیره کارآفرینی،شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیراست وکمتر سازمان و شرکتی رامیتوان یافت که بهطورکامل شاخصهای سرمایهگذاری خطرپذیررارعایت کرده باشد.
متأسفانه طی سالهای اخیرساختاراستانداردی که مطابق بانرم جهانی وتوسط تیم مدیریت حرفهای باشدبه چشم نمیخورد. بدون داشتن نگاه بنگاهداری در این صنعت،نمیتوان انتظاررشدو موفقیت ازآنراداشت،لذانگاه دولتی که عمدتاً توسط نهادهایی نظیرمعاونت علمی فناوری ریاست جمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی باهدف حمایت ازبنگاههای دانشبنیان صورت میپذیرد،نمیتواندموجب توسعه صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران گردد.
به نظر بنده باید شناخت کافی با در نظر گرفتن فرهنگ و قوانین در ایران باید ساختار هایی برای ترویج ایجاد شناخت لازم در این حوزه ایجاد گردد و بخش خصوصی و دولتی بتوانند با تشکیل انجمن های حمایتی در راستای این مهم قدم بردارند.و همواره از استاندارد ها و مدل های موفق الگو گرفته شود.
یکی دیگر از مشکلات نبود دسترسی آزاد به منابع مالی و سرمایه گذاری خارجی است که با عث شده در ایران ما علاوه بر فرار مغزها و نخبگان با پدیده جدید فرار استارتاپ ها مواجهه باشیم که میتواند علاوه بر اینکه کشور رو از ورود سرمایه های ارزی محروم کند باعث خروج شکل نگرفتن نوآوری و خلاقیت در کشور شود .
مضاف بر این ها بانکهاودیگرمراکز اعطای تسهیلات به دلیل ریسکهای موجود،ازاین طرحهاحمایت نمیکنند و حمایت نکردن ازاین طرحهاموجب ازدسترفتن موقعیتهای مستعد برای توسعه فناوری واشتغالزایی درکشور میشود.
سرمایه گذاری خطر پذیر در کدام کشورها رواج بیشتری دارد؟ چرا؟
تجارب کشورهای گوناگون برای ایجاد نهادهای مالی درزمینه این نوع سرمایهگذاری نشان میدهد درصورت فراهم بودن مکانیزمهاو زیرساختهای مناسب،اینگونه سرمایهگذاریها مناسبترین راه برای توسعه طرحهای نوآورانه است. ایالات متحده آمریکا درتوسعه صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر،نقش مهمی ایفا کرده است.
این مدل پس ازآمریکا،درکشورهای اروپایی و آسیایی رواج یافت؛به دلیل بازدهی کمابیش خوب سالانه این شرکتها،درمقایسه بادیگرشرکتهای حاضر در بورس،حجم معاملات روزانه سهام شرکتهای پُرریسک بهطور چشمگیری رشد کردهاست.
اقتصاد های پیشرفته جهت توسعه و تسهیل سرمایه گذاری خطر پذیر چه اقداماتی میکنند؟
در کشورهایی مانندکانادا،در کنار بورس سهام شرکتهای بزرگ،بورس سهام شرکتهای پُرریسک جای دارد.
درکشورانگلستان، بورسهای محلی کوچکی راتأسیس کردهاند. شرکتهای متقاضی ورود به بورس،با دارابودن شرایط ازپیش اعلامشده،برای عرضه سهام به عموم افراد اجازه مییابند. بورس سرمایهگذاری خطرپذیر لندن نیز از این قبیل است و بسیاری از کشور های توسعه یافته در اروپا برای اینکه بتوانند از پتانسیل های بیشتر استفاده کنند برنامه های مهاجرتی استارتاپی را در دستور کار خود قرار داده اند. صندوق های سرمایه گذاری خطر پذیر از بخش های مهم اکوسیستم مالی این کشورها شده اند .
علاوه بر اینها نهاد های نظارتی و حمایتی متخصص در این زمینه برای اینکه مسیر درست به سمت سود آوری طی شود تاسیس گردیده و قوانین و مقررات همواره درحال تغییر و بهبود در راستای این امر هستند.
انتهای پیام/.