به گزارش پایگاه تخصصی و خبری تحلیلی
عصر گمرک، علیرغم تبلیغات گستردهای که برای دولت و باشگاههای پرسپولیس و استقلال برای
فروش سهام این دو باشگاه داشتند اما بیش از 80 درصد از سهام در عرضه اولیه خریدار نداشت و طبق گزارشهای منتشر شده از ۱ میلیارد و ۲۳۶ میلیون برگه سهم عرضه شده باشگاه استقلال ۱۶۷ میلیون یعنی حدود 14 درصد به فروش رفت و از یک میلیارد و ۳۴ میلیون برگه سهم باشگاه پرسپولیس ۱۶۲ میلیون یعنی حدود 17 درصد به فروش رسید.
این استقبال سرد در عرضه اولیه درحالی بوده که مسئولان بورسی گفته بودند سقف خرید هر کد بورسی از این دو باشگاه 300 هزار تومان است و اگر استقبال از حدود پیشبینی ها بالاتر برود سقف خرید به 110 هزار تومان کاهش پیدا میکند. در مدتی تاریخ و زمان عرضه اولیه مشخص شد کمپین هواردار- سهامدار هم شروع به کار کرد و مسئولان چنان پیشبینیهایی از میزان استقبال گرم هواداران دو باشگاه از عرضه اولیه داشتند که برای کانالهای اغواگر در فضای مجازی خط و نشان میکشیدند یا به مردم توصیه میکردند از خرید هیجانی سهام این دو باشگاه خودداری کنند تا اتفاقات ناگوار بورسی سال 99 تکرار نشود.
اما شکست یا عدم تحقق پیشبینی دولتیها در فراینده پذیرهنویسی سرخابیها باعث شد فرابورس اعلام نیاز مشارکت خرید سهام پرسپولیس و استقلال را منتشر کند.
مهدی سوری درباره دلایل استقبال سرد مردم از خرید سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس اظهار داشت: در ابتدا باید به این موضوع توجه داشته باشیم که در پذیرهنویسیهای قبل هم شاید اعداد بالاتر از این را نداشتیم بنابراین نمیتوان به صورت قطعی گفت که از عرضه اولیه این دو شرکت استقبال نشده است. این دو تیم باشگاهی هواداران متعصبی دارند که حاضر هستند بدون هیچ چشمداشتی به این باشگاهها کمک کنند.
وی ادامه داد: این روش عرضهای که انجام شد، با توجه به آن راهکاری که فرابورس داشت که در قالب افزایش سرمایه عرضه سهام به اجرا رسید، منجر به این شد که دولت سهامی نفروشد و پول فروش سهام وارد دو باشگاه شود عملا افرادی که در پذیرهنویسی مشارکت داشتند در واقع به باشگاه این تیمها کمک کردند.
این کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با ایلنا افزود: اگر در قبال این کمکی که کرده، کارت هواداری برای افراد صادر، بعدها اولویتی برایشان در نظر گرفته و قاعدتا جذابیت این اقدام بیشتر میشد حال اینکه افراد سهامدار باشگاه محبوب خود شدهاند یعنی میتوانند در مجمع استقلال و پرسپولیس شرکت کنند، اینکه یک هوادار بتواند با مدیرعامل یا هیات مدیره دیدار داشته باشد به معنای تعریف مسئولیت است.
وی تاکید کرد: اگر با دید هواداری اگر به این روند نگاه کنیم موضوع فاجعهآمیزی رخ نداده است اما در نگاه سهامداری با دو مجموعه مواجه هستیم که اینها پتانسیلهای بسیار بالایی برای ایجاد سود و درآمد دارند که استفاده از این پتانسیل بالا نیاز به مدیریت دارد، مدیریت درست هم با واگذاری و خصوصی سازی 10 درصدی به دست نمیآید و در اینجا مهم این است که سهامدار عمده چه کسی باشد.
سوری گفت: اگر قرار باشد سهامدار عمده همچنان دولت باشد؛ این دو باشگاه زیانده بودند و زیانده هم باقی خواهند ماند و هرگز توجیه اقتصادی نخواهند داشت. اما اگر سهامدار عمده کسی باشد که بتواند از این پتانسیلها استفاده کند، سهام به چندین برابر این ارقام میارزد.
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه دولت و پیشکسوت فوتبال بنگاهدار نیست و فرصتسوز است، تاکید کرد: اگر در ابتدا سهامدار عمده مشخص میشد و بعد از آن سهام خرد را عرضه میکردند، روند استقبال تغییر میکرد چراکه تمام پیشبینی درآمدزایی بستگی به این دارد که سهام کنترلی دست چه کسی خواهد بود. در این شرایط سرمایهگذار میتوانست ارزیابی دقیقتری درباره ارزندگی سهام داشته باشد.
وی با تاکید بر اینکه با مدیریت دولت این دو باشگاه از دید سرمایهگذاری هیچ ارزشی ندارد، ادامه داد: از سوی دیگر از نظر ارزشگذاری هم ابهاماتی وجود دارد، مفروضات ارزشگذاری به واسطه سیستم مالی نامنظم، برای ارزشگذاری کافی نیست و فرمولهای مورد استفاده پر از ابهام است. 40 درصد ارزش بنگاه ها به دارایی ها اختصاص داده شده که قرار است بعدا بگیرند و 60 درصد هم به ارزش برند اختصاص یافته که حاصل ضرب درآمدهایی است که ذکر نشده بر چه اساسی محاسبه شده در ضریبی که آن هم معلوم نیست چه پایه و اساسی دارد. یعنی نه آن 40 درصد و نه آن 60 درصد نه مشخص است و نه مفروضاتی دارد که افراد بتوانند خودشان محاسبات را انجام دهند. به همین دلیل هیچ یک از این سهام ارزش سرمایه گذاری ندارند.
سوی گفت: معتقدم این عجلهای که دولت در عرضه سهام این دو باشگاه داشت و فشاری که بر سازمان بورس وارد آوردند که هر چه سریعتر سهام این دو شرکت عرضه شود باعث فرصت سوزی شد و هر جا که به صورت دستوری دولت میخواهد ورود کند شاهد ایجاد مشکلاتی در همان حوزه میشویم.
این کارشناس بازار سرمایه تاکید کرد: تمام اینها باعث شد که به جای اینکه به هواردار متعصب سهام باشگاه محبوبش را ارایه دهیم، آن را ترغیب به خرید سهام بنگاه زیانده کنیم و این فرصت سوزی بزرگی بود وگرنه میتوانستیم از این فرصت برای چندین برابر تامین مالی استفاده کنیم.
انتهای پیام/.